تا که دستم زیر سنگ آورده ای
تا که دستم زیر سنگ آورده ای
راستی را روز من شب کرده ای
راستی را روز من شب کرده ای
از غم عشق تو دل خون می خورد
از غم عشق تو دل خون می خورد
وای آن مسکین که با او خورده ای
وای آن مسکین که با او خورده ای
یک به ریشم کم کن از آهنگ جور
یک به ریشم کم کن از آهنگ جور
گرنه با ایام در یک پرده ای
گرنه با ایام در یک پرده ای
دل همی دزدی و منکر می شوی
دل همی دزدی و منکر می شوی
بازیی نیکو به کو آورده ای
بازیی نیکو به کو آورده ای
با چنین دست اندرین بازی مگر
با چنین دست اندرین بازی مگر
سالها این نوع می پرورده ای
سالها این نوع می پرورده ای
انوری دم درکش و تسلیم کن
انوری دم درکش و تسلیم کن
کین ستم بر خویشتن خود کرده ای
کین ستم بر خویشتن خود کرده ای